نوشته شده توسط : ☂☂☂ مرتضـــــی ☂☂☂

ندانی که ایران نشست منست

جهان سر به سر زیر دست منست

هنر نزد ایرانیان است و بـــس

ندادند شـیر ژیان را بکــس

همه یک دلانند یـزدان شناس

بـه نیکـی ندارنـد از بـد هـراس

دریغ است ایـران که ویـران شــود

کنام پلنگان و شیران شــود

چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد

در این بوم و بر زنده یک تن مباد

همـه روی یک سر بجـنگ آوریــم

جــهان بر بـداندیـش تنـگ آوریم

همه سربسر تن به کشتن دهیم

بـه از آنکه کشـور به دشمن دهـیم

چنین گفت موبد که مرد بنام

بـه از زنـده دشمـن بر او شاد کام

اگر کُشــت خواهــد تو را روزگــار

چــه نیکــو تر از مـرگ در کـــار زار



:: موضوعات مرتبط: فردوسي , ,
:: برچسب‌ها: چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد ,
:: بازدید از این مطلب : 133
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 48 صفحه بعد